مو هایش را نوازش کن ...
قبل از اینکه سفید شوند ...
زن است ...
با همه زن بودنش
دوست دارد نوازشت را ...

كاش می شد نغمه یاران شنید
كاش می شد شور و مستی را چشید
كاش می شد بانگاهش تر شویم
كاش می شد ناز او را هی كشید
كاش می شد عشوه معشوق دید
كاش می شد رنج عشقش را كشید
كاش می شد همچو باران در كویر
با دل و جانش تمنا را كشید
كاش می شد با لبانش یار بود
كاش می شد نوش دارو را چشید
كاش می شد همراه حرف دلش
كاش می شد با دل او زار گریست
كاش می شد غرق خواهش می شدیم
كاش می شد هق هق عاشق نشید
كاش می شد با صدایش مست شد
كاش می شد با حضورش سبز شد
كاش می شد در دلش غوغا بریخت
كاش می شد با لب حسرت گریست
كاش می شد همچون سیاوش بود زار
كاش می شد نغمه هایش را شنید
شراب خواستم… گفت : ” ممنوع است ” آغوش خواستم… گفت : ” ممنوع است ” بوسه خواستم… گفت : ” ممنوع است ” نگاه خواستم… گفت: “ ممنوع است ” نفس خواستم… گفت : ” ممنوع است “ … حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ، با یک بطری پر از گلاب ، آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ، سنگ سرد مزارم را و … چه ناسزاوار عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ، نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ، به آرامی اشک می ریزد … تمام تمنای من اما سر برآوردن از این گور است تا بگویم هنوز بیدارم… سر از این عشق بر نمی دارم …
- تا حالا دقت کردین بعضی ها هستن که وقتی میشینن تو ماشین حاضرن 45 دقیقه کمربند ایمنی رو بگیرن تو دستشون، ولی قفلش رو جا نندازن
تا حالا دقت کردین وقتی مسواک میزنیم تازه یادمون میوفته چه چیزایی می خواستیم بخوریم؟؟؟!!
دقت کردین وقتی میخواین یه چیز خراب رو به کسی نشون بدین از روز اولش هم بهتر کار میکنه
دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود
تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی
تا حالا دقت کردین وقت رانندگی به محض اینکه احساس میکنیم راه رو گم کردیم ، اول اون ضبط ماشین رو کم میکنیم !
تا حالا دقت کردین وقتی موبایلتون میوفته زمین سریع برش میدارین ببینین ، چیزیش شده یا نه ولی وقتی رفیقتون می خوره زمین هرهر بهش می خندین !
تا حالا دقت کردین وقتی تو صف پمپِ بنزین هستین و از یک صف به صف دیگری می رین، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی می شه !
دقت کردین؟ وقتي موبايلت زنگ ميخوره همه گوشاشون تيز تيز ميشه ; وقتي تلفن خونه زنگ بخوره همه خودشونو ميزنن به کر بودن
تا حالا دقت کردین تا آدم شارژ نداره هی واسش اس میاد و هی ملت میس می ندازن ولی وقتی آدم شارژ داره حتی به یکی هم که اس می ده اون جوابشو نمی ده
دقت کردین بهترین ایده هارو برای دیگرون داریم و برای خودمون عملا هیچی
تا حالا دقت کردین دو ساعت درس میخونی ساعتو نگاه میکنی میبینی نیم ساعت گذشته !
نیم ساعت میای پای کامپیوتر ساعتو نگاه میکنی میبینی دو ساعت گذشته
امروز كه از خواب بيدار شدم از خودم پرسيدم: زندگي چه مي گويد؟ جواب را در اتاقم پيدا كردم... پنكه گفت: خونسرد باش! سقف گفت: اهداف بلند داشته باش! پنجره گفت: دنيا را بنگر! ساعت گفت: هر ثانيه باارزش است! آيينه گفت: قبل از هر كاري، به بازتاب آن بينديش! تقويم گفت:به روز باش! در گفت: در راه هدف هايت، سختي ها را هُل بده و كنار بزن! زمين گفت: با فروتني نيايش كن!
نمی دانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پر سوز
ز جمع آشنایان می گریزم
به کنجی می خزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تیرگیها
به بیمار دل خود می دهم گوش
گریزانم از این مردم که با من
به ظاهر همدم ویکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو صد پیرایه بستند
از این مردم ، که تا شعرم شنیدند
به رویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند
مرا دیوانه ای بد نام گفتند
دل من ، ای دل دیوانه من
که می سوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدا را ، بس کن این دیوانگی ها
گاهی دل تنگ میشوم نه برای تو
گاهی برای خاطراتمان...
گاهی آنچه که من بودم و آنچه که
فکر میکردم تو هستی... ولی نبودی...
آن چیزی که شعار میدادی کجا و تو کجا؟...
بعضی وقتها همه چیز مثل تو برایم بی معنی میشود...
حال و روز خوبی ندار...
نه برای اینکه دلم هوایت را کرده باشد .... نه ابدا...
برای اینکه فکر میکنم حیف بود با تو بودن ....
حیف بود حیف....